بویِ زهرا و مریم و هاجر
از پرِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است...
مراقب باشیم که فریب حالات خوشی را که احیانا در هنگام برخورد با آیات الهی به دست می آوریم نخوریم. بدون طهارت روحانی این حالات تداوم نخواهد داشت. این بحث نیازمند توضیحات بیشتری است که در این مختصر نمی گنجد.
ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان
کدام محرم دل ره درین حرم دارد
هر ساله، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان جامعه اسلامی ما توجه ویژه ای به قرآن مبذول می دارد. «لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان»(1) از تلاوت آیات وحی تا شرکت در جلسات ختم قرآن. رسانه های عمومی هم تلاش می کنند با پخش برنامه های قرآنی در این اقبال فراگیر سهیم شده و با پخش جلسات و محافل قرآنی شور و نشاط بیشتری را در بین مردم ایجاد نمایند. تمام این برنامه های مذکور خوب و مفید است و امید است که تلاش همه کسانی که به هر نحوی در مسیر قرآن گام بر می دارند، و در خدمت کتاب آسمانی هستند، در درگاه حضرت احدیت مأجور و سبب تقرب باشد.
مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی - عارف معروف و مشهور و فقیه بزرگوار - در کتاب شریف «المراقبات»شان میفرمایند: روزه یک هدیهی الهی است که خدای متعال این را به بندگان خود و به مؤمنین هدیه کرده است. تعبیر ایشان این است که: «الصّوم لیس تکلیفا بل تشریف»؛ روزه را به چشم یک تکلیف نگاه نکنید؛ به شکل یک تشریف و تکریم نگاه کنید، که «یوجب شکرا بحسبه»؛ این توجه به فریضهی روزه - که تکریم الهی نسبت به بندگان است - خودش مستوجب شکر است؛ باید خدا را سپاسگزاری کرد. ایشان برای گرسنگی و تشنگی که مؤمنین در ماه رمضان خودشان را ملتزم به آن میدانند، فوائد متعددی را بیان میکنند که متخذ از روایات و برخاستهی از دل نورانی این مرد بزرگ است. از جملهی آنها، یا اهمّ آنها - که ایشان خودشان میگویند این خاصیت از همه مهمتر است - این است که میگویند این گرسنگی و تشنگی یک صفائی به دل میبخشد که این صفای قلبی زمینه را فراهم میکند برای تفکر، که «تفکّر ساعة خیر من عبادة سنة».( 1) مستدرک، ج 11، ص 183) این تفکر از نوع تفکرِ مراجعهی به باطن و روح و دل انسان است که حقایق را روشن میکند و باب حکمت را بر روی انسان میگشاید. از این باید استفاده کرد.
بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۰/۰۵/۱۶)
واعظ آشنای سحرهای ماه مبارک رمضان
عالم بزرگوار حضرت آیت الله ناصری در سال ۱۳۰۹ ش در دولت آباد اصفهان و در خانوادهای اهل زهد و تقوا به دنیا آمد. پدر وی حاج شیخ محمد باقر ناصری که از عالمان زاهد و وارسته بود، برای ادامه تحصیل به شهر مقدس نجف اشرف میرود. آیت الله ناصری در این زمان چهارده ساله بوده و دروس مقدمات حوزه را فرا گرفته بود، پس از دو سال اقامت، مادر وی فوت می کند و در جوار مولایش امیرالمؤمنین دفن میشود.
تحصیلات:
یک سال پس از فوت مادر، پدر به همراه خانواده به ایران باز میگردد و فرزند خود را برای تحصیل در نجف باقی گذاشته و وی را به امیر المؤمنین میسپارد. وی با همتی عالی در راه تهذیب نفس و نیز تحصیل علوم اهل بیت پیش میرود. برخی از اساتید اصول عالی حوزوی وی عبارتند از آیتالله میرزا هاشم آملی، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، امام خمینی، آیت الله سید محمود شاهرودی و آیت الله سید ابوالقاسم خویی (رضوان الله علیهم). در اخلاق و عرفان نیز در ایام نوجوانی از محضر حاج شیخ محمد کوفی و در جوانی از حضرت آیت الله سید محمد رضوی کشمیری و نیز حضرت آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی بهرهها برد. با حضرت آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی، وصی مرحوم علامه قاضی و نیز سید هاشم حداد مرتبط بود؛ اما سالک دلسوختهای که آیت الله ناصری از ایشان بهرههای بسیار برده و خاطرات شیرینی از وی دارد، حاج عبدالزهرا گرعاوی است. حضرت آیت الله ناصری، همراه دوست صمیمی و یکدل خود مرحوم آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی به محضر این مرد وارسته و سوخته اهل بیت میرفته و از وی استفاده میکردند....
«آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آنطور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسبتر باشد.»
به گزارش صابرنیوز به نقل از تریبون مستضعفین، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ در در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران به نکات جالبی درباره موسیقی مذهبی و اذان و مناجاتهای صدا و سیما اشاره کردند و نکاتی گفتند که متاسفانه اکنون بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز به آنها توجه جدی نشده است.
ایشان در این سخنان «ربنا»ی شجریان را اثری هنری میخواند که فاقد حس و حال مناسب برای اذان ماه مبارک رمضان است و بهتر است با نمونههای مسجدی جایگزین شود: «آن «ربّنا»هایی که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب میگذارند، یک کار هنری است؛ یک کار حالی نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسی بخواهد آنطور چیزی را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم میرسد که همین صدای معمولیِ مسجدیِ ما بهتر و مناسبتر باشد.»
آیت الله خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود درباره لحن دعاخوانی و قرآنخوانی فرمودند: «اگر این دعاها را با سبک قرآنخوانیِ فارسی بخوانند – همین سبکی که در مسجدها میخوانند – مطلوبتر است؛ آن آهنگهای کشیده خیلی مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایی با لحن عربی خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبی نخواهد شد. البته استثناهایی هم وجود دارد.»
ایشان در بخش دیگری از نظرات خود به اشکالاتی درباره اذانهای پخش شده از صدا و سیما پرداختند و اذان گلدستهای را به عنوان جایگزین اذان استودیویی طرح کردند: «یک نکته را هم در خصوص اذانهایی که از صدا و سیما پخش میشود، متذکر میشوم. شما به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویی است؛ مثل اینکه برای خودش حدیث نفس کرده است. اذان ابوزید هم همینطور است؛ او هم برای خودش گفته است؛ اینها برای دیگران اذان نگفتهاند. ما در اینجا به آقایان قرّاء مصری گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛ یعنی اذان گلدستهیی بگویند؛ اذان استودیویی به درد ما نمیخورد! اذان گلدستهیی، مثل همان اذانی است که شما گفتهاید؛ یا اذان آقای شریف که انصافاً از آن اذانهای بسیار خوب و درجهی یک است. البته این اذان آقای شریف، نسخهی بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را شنیدهام. مرحوم عطاءاللَّه زاهد میگفت که موسیقی متن فیلم محمّد رسولاللَّه را از اللَّهاکبر آن اذان گرفتهاند. اذان طوخی و اذان مؤذنزاده هم خوب است؛ اذان پُرحرارت و پُرمغزی است. بنای ما بر این نبوده که در رادیو و تلویزیون، از اول تا آخر، همین چهار تا اذان را بگذاریم؛ نه، بنا بر این بوده است که اذان گفتن را نظمی بدهند؛ منتها برای اینکه خیلی شلوغ نشود، گفته شد که مرزی بگذارند. البته ممکن است گاهی بعضی از اذانها را هم بگذارند؛ اما توجه داشته باشید که اذان رسمی و دایمی رادیوی ایران که ما میخواهیم در دنیا پخش بشود، باید – به قول شماها – یک اذان استاندارد باشد؛ یعنی بتوانیم آن را عرضه کنیم و بگوییم ما اینطوری اذان میگوییم.»