در حوزههای علمی مختلفی مانند جامعه شناسی، مردم شناسی، مطالعات فرهنگی و حتی مدیریت و بازاریابی، یک تفکیک نظری میان «ارزش کارکردی» (Functional value) و «ارزش نمادین» (Symbolic value) مطرح است. بدین ترتیب که گفته میشود برای هر شیء، کالا، و یا حتی کنش اجتماعی دو گونه «ارزش» میتواند متصور باشد. یکی ارزشی است که ناشی از «کارکرد» و یا «کاربرد» آن کالا، شیء و یا کنش برای انسان است. در واقع آن شیء یا کالا «نیازی» مادی یا فیزیکی را مرتفع میکند. مثلا انسان نیاز به کاشانه و سرپناهی برای زندگی دارد و به همین دلیل اقدام به خرید یا اجاره خانه میکند. اما ممکن است این اقدام «ارزش نمادین» نیز دربرداشته باشد، یعنی در محیط اجتماعی پیرامون او، اعم از خانواده، نزدیکان، همکاران، همسایگان و … این خانه ویژگیهایی داشته باشد که «معانی»ای فراتر از صرفا تأمین نیاز اولیه او به سرپناه را به اذهان متبادر کند. به عنوان مثال قرار داشتن آن خانه در یک منطقه خاص شهری، میتواند به آن خانه «ارزش نمادین» بدهد. ارزشی که به تقویت «موقعیت اجتماعی» (Social status) و افزایش «سرمایه اجتماعی» (Social capital) انسان در محیط پیرامونیاش بیانجامد. این مسئله در مورد «لباس و پوشش» و یا «غذا و خوراک» نیز میتواند صدق کند. در واقع میتوان گفت که نسبت میان «مصرف» و «سبک زندگی»، عمدتا به واسطه همین «ارزش نمادین» کالاها است که برقرار میشود. البته جامعه شناسانی مانند «بوردیو»، مسئله «ارزش نمادین» و یا «سرمایه نمادین» (Symbolic capital) را فراتر از بحث لباس و خوراک و نیازهای اولیه بحث کرده و به مطالعه چگونگی مصرف «کالاهای فرهنگی و هنری» توسط اقشار و طبقات مختلف جامعه پرداختهاند. «بوردیو» در کتاب مشهور خود با عنوان «تمایز» (Distinction) نشان میدهد که چگونه مصرفِ برخی کالاهای فرهنگی و هنری به انسان ها امکان میدهد تا خود را در جامعه از دیگران «متمایز» کنند.