وب سایت عاشورا

نویسندگان
آخرین نظرات

دلم سوخت برای برگی که....

در بلندی درخت ایستاده بود ولی مات و مبهوت انسان ها شده بود

کودکیشان و بعد بزرگسالیشان

خنده هایشان و بعد گریه هایشان

عشق و دوستیشان و بعد دعواهایشان

آن قدر متعجب بود که خشکش زدو افتاد

برگ عزیزم زیاد نگران نباش،ما مدت هاست خشکمان زده ولی چون به درخت چسبیده ایم نمیفتیم

اگر یک درصد امید برای زندگی داشته باشم

فقط به خاطر درختیست که به آن تکیه کردم....

درختی به نام مهدی(عج)

دلم سوخت برای برگی که....

در بلندی درخت ایستاده بود ولی مات و مبهوت انسان ها شده بود

کودکیشان و بعد بزرگسالیشان

خنده هایشان و بعد گریه هایشان

عشق و دوستیشان و بعد دعواهایشان

آن قدر متعجب بود که خشکش زدو افتاد

برگ عزیزم زیاد نگران نباش،ما مدت هاست خشکمان زده ولی چون به درخت چسبیده ایم نمیفتیم

اگر یک درصد امید برای زندگی داشته باشم

فقط به خاطر درختیست که به آن تکیه کردم....

درختی به نام مهدی(عج)


در حسرت شهادت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">