وب سایت عاشورا

نویسندگان
آخرین نظرات

افسران - منم اسیر قنوت نواده زهرا

برای نماز عید از همین حالا روزها را شمارش می کنم ، تا تو بیایی و ما هم بیاییم ، تا به آقایی ات نماز فطر را اقتدا کنیم و وجودمان پر شود از نجوای قنوتت ... 
خدایا امسال هم ، قسمت همه عاشقان کن این عیدی شیرینت را .

در حسرت شهادت

افسران - کجاین مردان بی ادعا...


در حسرت شهادت

افسران - آیا صبح نزدیک نیست..

در حسرت شهادت

افسران - خدایا...

"خدایا مرسان زمانی را که همه چیز داشته باشیم الا زمان"
در حسرت شهادت

افسران - یا زهرا (س)

در حسرت شهادت

افسران - با چاقوی ماهواره ایمانتان را نبرید!

گزیده ای از خطبه ۳۲ نهج البلاغه که امام علی (ع) می فرمایند:
ما از آنچه می دانیم منتفع نمی شویم ، چیزی راکه نمی دانیم نمی پرسیم تا بدانیم و کوبنده هایی بر ما واقع می شود که تا واقع نشود در فکر دفعش بر نمی آئییم . ما همیشه در مقام رفع هستیم نه در مقام دفع و حال آنکه باید پیش بینی کنیم و چیزی که هنوز واقع نشده است قبل از وقوعش حساب کارش را بکنیم.

در حسرت شهادت

افسران - داستانی از بهشت و جهنم!

شخصی روزی [در خواب] با خدا مکالمه ای داشت:خداوندا!دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آن ها را باز کرد‍؛مرد نگاهی به داخل انداخت.درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود و آن قدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد. افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر و مریض حال بودند.به نظر قحطی زده می آمدند. آن ها در دست خود قاشق هایی با دسته ی بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آن ها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر کنند. اما از آنجایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند دست شان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد با دیدن صحنه ی بدبختی و عذاب آن ها غمگین شد. خداوند گفت:«تو جهنم را دیدی.»آن ها به سمت اتاق بعدی رفتند و خداوند در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت. افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه ی کافی تپل و قوی بودند، می گفتند و می خندیدند .آن شخص گفت:«نمی فهمم»خداوند جواب داد:«ساده است!فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمعکار تنها به خودشان فکر می کنند.»

در حسرت شهادت

افسران - بدون شرح !!!!!!!!!


در حسرت شهادت

افسران - محیا حسین

باز هم رمضان و روزه و روضه، صفایی دارد دوباره افتتاح و جامعه و مناجات.. کاش یکی از عادت های بدم را کنار بگذارم امسال، از کژی های زبان و گوش و چشم .. افطار می کنم به یاد سقای ادب.. کاش یک افطار هم با امام زمانم.. باید طرح رفاقت بریزم با یکی از شهدا، با یک شهید گمنام، این طوری پیش نمی رود.. باید محیای من محیای حسینی باشد..

در حسرت شهادت

افسران - آیا با کلّیت و نفس تشکیل وزارت امر به معروف و نهی از منکر موافقید ؟! خواهران و برادران موافق با انجام این کار حتما" به این پست مثبت بدهند


امام علی علیه السلام :

تمام کارهای نیک ، حتّی جهاد در راه خداوند ، در برابر امر به معروف و نهی از منکر ، چون دمیدنی است به دریایی موّاج .

[ نهج البلاغه ، حکمت 374]

در حسرت شهادت