وب سایت عاشورا

نویسندگان
آخرین نظرات

۲۶۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

افسران - تلاش برای کشف حجاب خانم آمر به معروف در خیابان‌های تهران!





چندی است که با افزایش ناهنجاری های اجتماعی شاهد برخوردهای خشن با آمرین به معروف و ناهیان از منکر در شهرهای مختلف کشور هستیم که در همین خصوص یکی از شهروندان تهرانی شنبه این هفته در جریان امر به معروف یک خانم بد حجاب در خیابان های تهران به برخورد تند و بی ادبانه آن فرد روبرو و مورد هتک حرمت قرار گرفته است. این شهروند تهرانی با ارسال گلایه نامه ای به دفتر پایگاه 598 به شرح اتفاق مذکور پرداخته است که متن ارسالی در ادامه می آید.

 
به گزارش 598، چندی است که با افزایش ناهنجاری های اجتماعی شاهد برخوردهای خشن با آمرین به معروف و ناهیان از منکر در شهرهای مختلف کشور هستیم که در همین خصوص یکی از شهروندان تهرانی شنبه این هفته در جریان امر به معروف یک خانم بد حجاب در خیابان های تهران به برخورد تند و بی ادبانه آن فرد روبرو و مورد هتک حرمت قرار گرفته است.
 
این شهروند تهرانی با ارسال گلایه نامه ای به دفتر پایگاه 598 به شرح اتفاق مذکور پرداخته است که متن ارسالی خانم شمس در ادامه می آید.
 
" حضور زنان و دختران بدحجاب در تابستان و در مسیر تردد من (میدان صادقیه و میدان پونک) هر روز وضعیت بدتر و غیر قابل تحمل تری پیدا میکند . متاسفانه هر روز ناچار از دیدن صحنه های اسف باری از وضعیت حجاب و پوشش زنان و دختران در ملا عام و بدون هیچ ممانعتی از طرف نهادهای ذیربط هستم. 
 
به حکم وظیفه شرعی، به برخی که پوشش خیلی نامناسبی! دارند تذکر میدهم. و تا بحال هم سعی کرده ام که مودبانه و محترمانه نهی از منکر کنم.
 
حدود ساعت 5 بعد ازظهر روز یک شنبه، طبق معمول روزهای گذشته از محل کار به منزل بر می گشتم. هنوز چند قدمی از میدان دور نشده بودم. سر کوچه ی منتهی به منزل، دختر فوق العاده بدحجابی از روبرو می آمد، حجاب بسیار نامناسب و آرایش غلیظ دختر صحنه ی بسیار بدی ایجاد کرده بود... به نزدیکم که رسید گفتم: "خانم لطفا حجابتونو رعایت کنید." هنوز به آخر جمله نرسیده بودم که زن برگشت و در کمال ناباوری گلویم را گرفت و چند بار به صورتم چنگ زد. 
 
و همینطور که به سر و صورتم میزد و گلویم را فشار میداد شروع به فحاشی کرد که تو به چه حقی به من گفتی حجابتو...آدمت میکنم، درستت میکنم که دیگه "جرات نکنی" به کسی بگی حجابشو رعایت کنه ... سعی کردم خودم را از دستش بیرون بکشم. رها که شدم گفتم چرا اینطوری میکنی؟ من ازت خواستم حجابتو درست کنی...دوباره چند تایی فحش حواله ام کرد و ادامه داد... به شماها هیچ مربوط نیست که .... تو خیلی ... که گفتی و دوباره به سمتم هجوم آورد... باز خودمو از دستش بیرون کشیدم و گفتم خب حالا که اینطوره پس بیا بریم اون سمت خیابون شما از من شکایت کن و من هم بخاطر اینکه منو کتک زدی از تو شکایت .... در حین گفتن این صحبت باز به سمتم پرید و اینبار از پشت سر چادر و روسری من رو گرفت و کشید و سعی داشت چادرو از سرم برداره... همینطور که چادرم دستش بود و میکشید، فریاد میزد: تویی که باید حجابتو برداری... خودم چادر از سرت بر میدارم...خودم روسریتو برمیدارم.. شماها باید ازاینجا برید....شماها همه چیزو خراب کردید...شما چند نفر بیشتر نیستید..."ما" نمیذاریم "شماها" اینجا زندگی کنید.خودم چادر از سرت میکشم...
 
همه توانمو گذاشتم که چادر از سرم برداشته نشه و بحمدلله موفق به کشف حجاب کامل نشد وبا فریادهایم بالاخره آقایی اومد و منو از دستش نجات داد. در این فاصله حدود بیست سی نفری هم جمع شده بودن و تماشا میکردند یا چیزی میگفتن اما خبری از نیروی انتظامی که محل استقرارش دقیقا آن سمت خیابان بود نشد که نشد .با اصرار مردانی که اونجا بودن به سمت خانه برگشتم در حالی که اون زن همچنان فریاد میزد اگه یک بار دیگه ببینمت میکشمت...مگه بار دیگه نبینمت،اگه ببینمت زنده نمیذارمت ....
 
بعد از برگشتن به خانه، همراه اعضای خانواده دوباره برگشتم و به همان کلانتری مراجعه کردم که گویا با شرایط موجود، کمکی از آنها نیز ساخته نبود و باید کم کم باور کنیم که جای منکر و معروف عوض شده و حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را باید فراموش شده بدانیم. باید کم کم باور کنیم که اگر بخواهی محجبه باشی و حکم خدا را رعایت کنی، باید قید امنیت و حداقل حقوق شهروندی ات را بزنی، نه قانون و نه مجری از تو حمایت نخواهد کرد... در همین تهران خودمان، پایتخت ایران اسلامی، شهر اخلاق ..."
در حسرت شهادت

افسران - اگر امر کند سر سید حسن را بیار......


از محافظ سید حسن نصر الله سوال کردند:
چقدر سید حسن را دوست داری؟گفت:آنقدر که امر کند الان بمیر.میمیرم.
در سوال بعد پرسیدند چقدر امام خامنه ای را دوست داری :
گفت:آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن رو بیار. میبرم.
منبع: شبکه المنار

در حسرت شهادت

افسران - خدا رحمتت کنه

مرحوم آیت الله بهجت(ره)


در حسرت شهادت

افسران - فرماندهی معظم کل قوا


در حسرت شهادت

افسران - بدون شـــــرح

در حسرت شهادت

افسران - توجه کردی...


توجه کردی وقتی روزه‌ای کمتر گناه میکنی، گمونم گناه‌های ما از سر شکم سیری است.
در حسرت شهادت

افسران - شهدا شرمنده ایم

در حسرت شهادت

افسران - آقای روحانی!چه زود وعده ی خود را فراموش کردی!!!

روحانی قبل از انتخابات در برنامه با دوربین(7/3/92):راه حلهای 100 روزه برای حل مشکلات داخلی و خارجی دارم

روحانی بعد از انتخابات در دیدار با روحانیون(12/4/92):مشکلات چندین ساله در چند ماه و چند روز حل نمیشود

روحانی بعد از انتخابات در مجلس(25/4/92):دولت در 100 روز اول تلاش می کند واقعیت کشور را به مردم و مقام معظم رهبری گزارش دهد.دولت آینده خواهد گفت که چه چیزی را تحویل گرفته و با چه مشکلاتی روبرو است.



سخنان امام خامنه ای در حرم امام(14/3/92): بله، مشکلات اقتصادی هست، تورم هست؛ ان‌شاءالله آن کسی که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گره‌ها را هم باز کند؛ این که آرزوی ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلی برای مشکلات در نظر خودمان داریم، همه‌ی آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعده‌های نشدنی ندهند. من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید.

در حسرت شهادت

افسران - علامه روزه‌اش را با بوسه بر ضریح حضرت معصومه افطار می‌کرد .


 ایشان در درس تفسیرشان فرموده بود که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب‌های ماه رمضان را خوابیده باشم. 

ایشان شب‌های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می‌کرد و گاهی با تمام وجود گریه می‌کرد به طوری که بدنش می‌لرزید. 
در حسرت شهادت

افسران - دست خالی زشت است. . .

خدایـــا؛ گفتم دست خالی زشت است، مهمانی رفتن!
دست پُر آمده ام،
دستی پُر از گنـاه
چشمی پُر از امیـد
بمانم یا برگردم؟!؟
سُبْحَانَکَ یَا اللَّهُ تَعَالَیْتَ یَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ

در حسرت شهادت