وب سایت عاشورا

نویسندگان
آخرین نظرات

۶۶۶ مطلب توسط «در حسرت شهادت» ثبت شده است



دختر

قبلا دختر شایسته یک تعریف مشخص داشت که در اکثر مناطق کشور با کمی تفاوت دارای معنا بود. مثلا دختر نجیب و شایسته دختری بود که خانه داری بلد باشد. دختری که در کوچه و خیابان پوششی که از آن به حجاب تعبیر می شود داشته باشد. پرهیز خاصی در روابط با نامحرم را رعایت کند از والدین و همسر خود حرف شنوی داشته باشد و …


اما این تعریف ها امروزه به حدی متفاوت شده است که دیگر نمی توان گفت خصوصیات قابل قبول یک دختر شایسته نزد همه ی مردم این شهر چیست. مخصوصا در تهران تحول و تغییر در ارزشها بسیار بیشتر از سایر مناطق صورت گرفته است. دیگر بدحجابی مثل گذشته نمره ی منفی ندارد. بعضا دخترانی که از صبح تا شب با نامحرم اختلاطهای غیر ضروری دارند یا دخترانی که فقط مشغول یادگیری شغل های مردانه اند و هیچ سررشته ای از خانه داری ندارند، و… هم از مصادیق دختر شایسته دانسته شده اند. چه بسا در رسانه ها که به عنوان الگو هم معرفی می شوند.

شاید امروز بهترین تعریف برای یک دختر شایسته مخصوصا از منظر رسانه ها، دختر موفق بودن است. حال این موفقیت در هر زمینه ای که می خواهد باشد. مثلا دختر موفقی که قهرمان شطرنج جهان است. خواه نجابت رفتاری و حیای زنانگی در او دیده شود یا نه، هنرهای لازم یک زندگی زنانه را بداند یا نه. لیاقت مادر شدن داشته باشد یا نه. امروز موفق بود و چهره شدن اصل است نه ارزشهای سابقی که یک زن را به عنوان  یک مادر و یک همسر خوب معرفی می کرد. علی ای حال دختر خوب و شایسته ی امروزی تفاوتهای اساسی با دختر خوب و شایسته ی زمان گذشته دارد.

اما این چیزها حقیقت را تغییر نمی دهد. در موارد زیادی دیده می شود که یک هنرمند خوب یک همسر خوب نیست. بسیاری از اوقات یک زن کارمند یا مدیر موفق یک مادر خوب نیست. برعکس چه بسا یک بانوی کم سواد و غافل از هنرهای آنلاین امروزی مادر بهتری باشد و هنر واقعی مادر بودن را در قلب و رفتارش داشته باشد.

اما این تغییرات نادرستی که در ارزشها و باورهای زنان صورت گرفته است در بسیاری از موارد به نفع ایشان نبوده است. امروزه ما بیش از گذشته نیازمند به ترویج و توسعه ی روحیه زنانگی در بین زنان هستیم. علم آموزی و به روز بودن دانش زنان چیز باارزش و خوبی است اما به حدی در اولویت قرار گرفته است که روی سعادت خاص این جنس سایه انداخته است. سعادتی که از رسیدن به کمال در صفات زنانه به دست می آید. افسردگیهای گسترده و همه گیری که بین زنان دیده می شود بیش از هر چیزی به فاصله گرفتن زنان از کمالات و روحیات زنانه اشاره دارد. چرا که درک لذت زن بودن برای سلامت روحی یک زن ضروری است. این در حالی است که بسیاری از رشته های علمی و فضای حاکم بر جامعه ی علمی کشور، بیشتر روحیه و صفات مردانه را پرورش می دهد و به تکمیل مردانگی کمک می کند. لذا دانش طلبان زن به تدریج از دنیای ظریف و لطیف خود فاصله می گیرند و دچار دگرگونی در احساسات و علائق فطری خود می شوند و با نیرویی که قدرت زنانه به ایشان می دهد در فضایی که مربوط به ایشان نیست پیش می روند و هر روز از درک لطافتها و زیباییهای دنیای واقعی خود غافلتر و محرومتر می شوند.

موفقتر از آن بانویی که پرچم کشورش را در عرصه ی مسابقات بین المللی بالا می برد، آن بانویی است که همسر و فرزندان موفقی پرورش می دهد

لذا به جاست به دختران خود بیاموزیم به دنبال کسب فضائل و هنرهایی باشند که به توسعه روحیه زنانه در ایشان نه تنها لطمه وارد نکند بلکه کمک کننده و پیش برنده هم باشد. دخترهای ما باید عمیقا به این درک برسند که سعادتشان در وهله اول در همسر خوب بودن و مادر خوب بودن است. سپس هر چه در مسیر هنر و دانش پیش روند نیکوتر و سعادتمندتر خواهند بود.

در حقیقت موفقتر از آن بانویی که پرچم کشورش را در عرصه ی مسابقات بین المللی بالا می برد، آن بانویی است که همسر و فرزندان موفقی پرورش می دهد. مگر اینکه همه ی این خصوصیات در یک نفر جمع شده باشد. شاید یک تحقیق میدانی دقیق بتواند اوج آرامش و سعادت واقعی بانوی دوم را نسبت به اولی ثابت کند. علی ای حال شایسته ترین دختر لزوما یک دختر موفق با توجه به الگوهای جهانی امروز نیست بلکه یک دختر نجیب خانه دار و مهربان است که توانایی ایجاد ارکان یک خانواده ی سالم و موفق را دارد.



در حسرت شهادت

الگوی یک زن خوب برای بیشتر دخترها، زنی فداکار و مظلوم است که تا پای جان از همسرش حمایت کند. این الگو البته الگوی نادرستی نیست  اما وقتی در آن افراط شود و شکل مطلق به خود بگیرد، باعث می شود شما خودتان را نادیده بگیرید تا طرف مقابل را خوشبخت کنید. بی آنکه خودتان احساس خوشبختی داشته باشید.


عشق و ترحم

ممکن است خودتان گمان کنید عشق است و فرد مقابل‌تان هم باور داشته باشد که این احساس مقدس، تنها دلیلی است که شما را به هم نزدیک کرده است. اما اشتباه می‌کنید. «حس ترحم»، چهره عشق را به خود گرفته و شما را به رابطه‌ای وارد کرده که هیچ‌گاه به آرامش نمی‌رسد.

گمان می‌کنید فرشته نجات هستید و می‌توانید یک‌تنه، تمام مشکلاتی که زمین و زمان به وجود آورده‌اند را از میان بردارید و تنها با یک «احساس گناه» به انتظار خوشبختی فردی نشسته‌اید که شادی و خوشبختی را به زندگی شما نمی‌آورد. ازدواج به پشتوانه این احساس، اتفاق عجیبی نیست. بسیاری از ما دوست داریم دایه عزیز‌تر از مادر باشیم و به جای ساختن یک زندگی برابر و سرشار از آرامش، ناجی فرد دیگری شویم. ناجی‌ای که هرگز نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد اما به امید اینکه فردا روز دیگری باشد، پایش را از یک رابطه نابرابر بیرون نمی‌کشد.

این تست مخصوص شماست؟

عشق و ترحم… فاصله این دو خیلی نزدیک است. در ذهن خیلی از دختران، عشق به معنی دلسوزی و نجات دهندگی و حمایت تا پای جان از کسی است که شاید شایستگی این حمایت را نداشته باشد.

آیا تا به حال، تنها به این دلیل که به احساسات کسی لطمه نزنید، به ازدواج با او فکر کرده‌اید؟

آیا در رابطه‌ای هستید که بیشتر از آنکه دوست بدارید، دوست داشته می‌شوید؛ اما به خاطر صدمه نزدن به نامزدتان نمی‌خواهید ارتباط‌تان را قطع کنید؟

آیا تا به‌حال به خاطر نجات دادن کسی از مشکلاتش یا تغییر دادن مسیر زندگی‌اش، به ازدواج با او فکر کرده‌اید؟

اگر پاسخ شما به این سۆال‌ها مثبت است، بهتر است به این تست پاسخ دهید. ممکن است شما درگیر احساس گناهی باشید که می‌تواند زندگی‌تان را به باد دهد.

چاله ای که خیلی از دخترها در آن می افتند

حالا نگاهی به پاسخ‌های خود بیندارید. طبیعی است که جواب شما هم مثل بیشتر آدم‌های احساساتی، به یکی، دو سۆال مثبت باشد اما مراقب باشید. اگر به بیشتر از ۴ سۆال جواب «بله» داده‌اید، احتمالا احساس گناه در زندگی احساسی شما حکمرانی می‌کند و نمی‌گذارد که عشق به زندگی‌تان وارد شود. حالا وقت آن است که یک‌بار دیگر جملات را بخوانید. شاید تاکنون، خودتان هم نمی‌دانسته‌اید که به چه دلیل در یک رابطه مانده‌اید و ارتباط شما با اطرافیان‌تان، براساس چه اصولی پیش می‌رود.

چند نصیحت دوستانه

گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل‌های اقتصادی و اجتماعی و دلیل‌های دیگر است. برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی می‌رود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد.

یادتان نرود شما مسئول مشکلات دیگران نیستید. شما آنها را به وجود نیاورده‌اید و اگر عوامل دیگر مهیا نباشد، نمی‌توانید آنها را از بین ببرید. شما ازدواج می کنید تا خوشبخت باشید و از زندگی تان لذت ببرید. ازدواج می کنید تا بخشی از نیازهای دیگری را برطرف کنید و در مقابل بخشی از نیازهای شما برآورده شود. اگر قرار باشد وارد رابطه ای شوید که بخش زیادی از بار آن به دوش شما است و فقط شما مسئول خوشبخت کردن طرف مقابل باشید، نیازهای خودتان برآورده نشده باقی می ماند و در مواجهه با مشکلات هیچ دستی نیست که به شما کمک برساند.

فردی که احساس خلاء روانی می‌کند، حتی با وجود یک فرشته نجات هم نمی‌تواند از این احساس نجات پیدا کند. احتمالا این شخص همیشه دلیلی برای ناراحتی و ناامیدی دارد و با حل یک مشکل، دلیل دیگری برای ابراز حس ناتوانی‌اش پیدا می‌کند

ممکن است نامزد شما، از افسردگی یا مشکل روانی دیگری رنج ببرد. اگر می‌بینید که خودش در برطرف کردن مشکلاتی که دارد یا کنار آمدن با آنها ناتوان است، از او بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد. شما نه متخصص هستید و نه قرار است از ازدواج تان درمانگاه بسازید. 

درست است که بعد از ازدواج، شما هم در شادی‌ها و هم در مشکلات، همراه فرد مقابل‌تان خواهید بود؛ اما همراهی در مشکلات نباید دلیل اصلی شما برای ادامه دادن این رابطه باشد.

زندگی با فردی که از عهده حل مشکلاتش برنمی‌آید و برای ایستادن، به یک تکیه‌گاه احتیاج دارد، خیلی زود شما را خسته و دلزده می‌کند. بعد از مدت کوتاهی، شما تبدیل به فردی خواهید شد که هیچ وقت، انرژی‌ای برای خودش ندارد و هرچه در وجودش هست را برای دیگران خرج می‌کند.

ویژگی‌های فرد مقابل و دلایلتان برای ازدواج را بنویسید. حالا یک‌بار دیگر نوشته‌هایتان را مرور کنید. آیا واقعا پای عشق در میان است؟

اگر نامزد شما می‌گوید بدون شما نمی‌تواند زندگی‌اش را ادامه دهد، شما مقصر نیستید. کسی که درگیر یک احساس طبیعی و سالم است، به ارتباط عاطفی تنها به عنوان یکی از جنبه‌های زندگی نگاه می‌کند و در صورت از دست دادن این رابطه، دلایل دیگری را برای ادامه و بازسازی زندگی‌اش دست و پا می‌کند.

شکست عاطفی برای همه آدم‌ها دشوار است اما یک فرد سالم می‌تواند ناراحتی‌ها و دلتنگی‌هایش را مدیریت کند و بعد از مدتی عزاداری برای این رابطه از دست رفته، توان ساختن یک زندگی موفق و شاد را پیدا می‌کند.

فردی که به این شکل به شما ابراز علاقه می‌کند، عاشق شما نشده‌است، بلکه برای پرکردن خلا‌های احساسی‌اش، تا این حد به شما احساس وابستگی و نیاز می‌کند.  فردی که احساس خلاء روانی می‌کند، حتی با وجود یک فرشته نجات هم نمی‌تواند از این احساس نجات پیدا کند. احتمالا این شخص همیشه دلیلی برای ناراحتی و ناامیدی دارد و با حل یک مشکل، دلیل دیگری برای ابراز حس ناتوانی‌اش پیدا می‌کند.

برگرفته از سایت اسوه ها

در حسرت شهادت

این روزها آمار طلاق از همیشه بالاتر رفته است و شاید یکی از علت‌های اصلی این آمار بالا به‌دست نیاوردن شناخت کافی در دوران آشنایی است. دختر و پسرهای زیادی هستند که گمان می‌کنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج کافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان 2 طرف را کور می‌کند. اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌ باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد ، در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید  و ما شما را از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه کنیم.
در حسرت شهادت

اگر قرار است همین روزها از تجرد خداحافظی کنید و به جرگه ی مرغ و خروس ها بپیوندید، لازم است اول کلاهتان را پیش خودتان قاضی کنید و به این سوال پاسخ دهید: حالا که قصد تشکیل خانواده دارم آیا به بلوغ رسیده ام؟ اگر فکر میکنید سوال درستی نپرسیده ام اشتباه می کنید. این دقیقا همان سوالی است که شما باید اول به آن پاسخ دهید و بعد به فکر پروسه ی خواستگاری بیفتید..
در حسرت شهادت

اگر فکر کردید چون پشت لب‌تان سبز شده، باید به پدر و مادرتان بگویید برای‌تان آستین بالا بزنند و همسایه‌ها را خبر کنند، سخت در اشتباهید. برای تشکیل خانواده چندتا پیش‌نیاز را باید پاس کنید تا واحد اصلی زندگی مشترک را به خوبی بگذرانید.

ازدواج

روزی که یک تیم دونفره را تشکیل می‌دهید، باید توانایی‌های زیادی داشته باشید، یکی از مهم‌ترین توانایی‌هایی که در این ارتباط دو نفره مهم است‌، داشتن پختگی یا بلوغ عاطفی است. فکر می‌کنید به بلوغ عاطفی رسیده‌اید؟ برای اینکه به این سوال پاسخ دهید، لازم نیست مقابل آینه بایستید چون این بلوغ هیچ ربطی به ظاهر شما ندارد. فقط در این مقاله تا انتها با ما همراه باشید؛

در حسرت شهادت

معشوق‌یابی تنها مشکل جوان‌ها نیست. حق طبیعی همه انسان‌های مجرد است. در هر سنی «چنان که افتد و دانی» ممکن است پیش آید. باید برایش آماده بود. در اینجا انسان‌ها با دو پرسش روبرو می‌شوند؛ معیار‌های من برای انتخاب یک عشق راستین چیست؟ چگونه باید با او آشنا شوم؟

راز جذابیت در عشق

ما بدون اینکه آگاه باشیم در انتخاب همسر تا حد زیادی دنباله‌رو معیارهای فرهنگی‌مان هستیم. فرهنگ ما آنقدر در رگ و پی ما ریشه دوانده است که حتی اگر به آن انتقاد هم داشته باشیم، نمی‌توانیم تاثیر آن را در انتخاب‌هایمان نادیده بگیریم. بیشتر ما در جستجوی معشوقی هستیم که سنش به ما نزدیک باشد؛ از نظر زیبایی، تحصیلات، سطح اقتصادی- اجتماعی و مذهبی شبیه خودمان باشد و در ضمن خیلی هم کوتاه‌تر یا بلندتر از ما نباشد!

در حسرت شهادت

وقتی فکر می کنید گزینه مناسب ازدواج تان را پیدا کرده اید، باید با آمادگی کامل به سمت او بروید و پیشنهاد ازدواج بدهید. شما چه از طریق یک واسطه آشنا شده باشید، چه خواستگاری رسمی خانوادگی در میان باشد و چه در محیط کار و دانشگاه طرف مقابل تان را پیدا کرده باشید، در هر صورت باید اصولی را رعایت کنید تا محبوب تر باشید. ما دلایل رایج نامطلوب به نظر رسیدن شما از سوی یک زن را برایتان می گوییم. بقیه ماجرا دست شماست که تا چه حد بتوانید در رابطه و آشنایی موفق عمل کنید.


جواب رد دادن به خواستگار

1: ظاهر بد

در موقعیتی که شما هستید، نظافت و آراستگی اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیم‌گیری خانم‌ها در قبول دعوت یک مرد دارد. اولین تاثیرات با ظاهر شروع می‌شود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کامل‌ترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندان‌ها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان می‌رسید. بدبو بودن نفستان هم می‌تواند یک نشانه خیلی بد برای خانم‌ها باشد. حتماً از خوشبو‌کننده‌های نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا و تمیز نگه دارید. لباس‌هایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید. فقط کافی است خوش‌لباس و مرتب باشید. لباس‌های کهنه یا کثیف باعث می‌شود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تی‌شرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند،پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند.

2: نومیدی زیاد

خانم‌ها می‌توانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را می‌گیرد و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم می‌انجامد. زمان‌هایی هست که این نومیدی می‌تواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.

3: فقدان حس جاه‌طلبی و چشم‌انداز شغلی

در نظر خانم‌ها فقدان جاه‌طلبی در آقایان یک امتیاز منفی است. خانم‌ها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشسته‌اید و مشغول بازی‌های کامپیوتری هستید و نمی‌دانید می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» می‌شنوید. زن‌ها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، می‌سنجند. هیچکس‌ نمی‌گوید باید در سطح بیل‌گیتس باشید اما لازم است که بدانید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه 20 سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه 30 خود باشید.

داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانم‌ها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان می‌دهد که می‌توانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانم‌ها مردهایی را ترجیح می‌دهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانی که هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند.

زن‌ها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمی‌خواهند مجبور باشند همه هزینه‌ها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راه‌حل این است که اگر نمی‌خواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.

4: خسته‌کننده بودن

زن‌ها معمولاً به مردهایی که خسته‌کننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمی‌دهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درون‌گرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرف‌هایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد یا خسته‌کننده به نظر می‌رسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. در دوران آشنایی شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.

اگر واقعاً نمی‌دانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخ‌های بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبت‌های کلیشه‌ای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما می‌تواند خوب باشد.

5: غیرمستقیم حرف زدن

کلماتی هستند که نباید برای درخواست ازدواج از یک زن از دهانتان خارج شود. زن‌ها از مردانی خوششان می‌آید که درمورد خواسته‌هایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که بدون دست دست کردن و ایما و اشاره، خیلی صریح و محترمانه یا با وساطت یک بزرگتر به او پیشنهاد ازدواج دهید.

نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زده‌اند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد

6: تحت‌فشار گذاشتن

اعتماد‌به‌نفس داشتن با تحت‌فشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط می‌تواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانم‌ها برحسب تجربیات قبلی‌شان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید می‌تواند منجر به شکست شود. در انتهای گفتگو درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روش‌های تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت می‌تواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.

7: زبان بدن ضعیف

زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگ‌افزار شماست که اگر درست استفاده شود می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبه‌نفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.

وقتی با او حرف می‌زنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان می‌دهد که به آن گفتگو و حرف‌هایی که می‌زند علاقه‌مند هستید. اگر چشم‌هایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصله‌تان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کم‌رو هستید و اعتمادبه‌نفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانم‌ها نیست.

8: ریلکس باشید و لذت ببرید

بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرح‌اند و راحت جلو می‌روند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانم‌ها اغلب می‌توانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحت‌تر می‌کند.

9: عادت‌های آزاردهنده

تشخیص عادت‌های آزاردهنده کار سختی است اما می‌تواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادت‌های بد و آزاردهنده متداول از جوک‌های زننده می‌تواند باشد تا پاک کردن بینی‌تان. تشخیص این عادت‌ها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادت‌های بدتان موجب خراب شدن شانس‌تان در برخورد با خانم‌ها می‌شود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادت‌های بد ما را می‌بینند و متوجه می‌شوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادت‌های بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.

حرف زدن

10: پُرحرفی

تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانم‌ها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان می‌گذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفته‌اند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.

11: زمان‌بندی بد

اگر زنی را که می‌خواهید به او نزدیک شوید می‌شناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمان‌بندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زده‌اند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.

12 : نازک نارنجی نباشید

زن ها تحمل مردان نازک نارنجی، لطیف و  حساس و نازنازی را ندارند. اگر جلوی نامزدتان نشان بدهید که از سوسک می ترسید، اگر از خانه با شما تماس می گیرند و یادآوری می کنند ساعت 11 صبح یک لیوان شیر بخورید، اگر موقع دیدن خون رنگ از چهره تان می پرد و به لرز می افتید، بدانید مرد قابل اتکایی برای یک زن به نظر نمی رسید و احتمال جواب رد شنیدن شما زیاد است.

13: مجردی سر نکنید

زنان برای ازدواج به دنبال مرد خانواده هستند. کسی که برای عزیزانش وقت می گذارد نه برای مجردی هایش، دوست های قدیمی و برنامه های شخصی اش. زنان به دنبال همسری می گردند که بچه ها را دوست داشته باشد و با افراد خانواده آنان رابطه خوبی برقرار و با آنان با احترام و مهربانی برخورد کند.

14: شما گزینه مناسبی نیستید

زمان‌هایی هست که به این دلیل دست رد به سینه‌تان می‌زنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگی‌ها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهی‌اوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهم‌تر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. می‌توانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانس‌تان را بالا ببرید اما گاهی‌اوقات این کافی نیست.

در حسرت شهادت

آنچه جوانان را در مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نگران می‌کند، ناگفته‌هایی است که افراد را در دو راهی گفتن یا نگفتن قرار می‌دهد که این موضوع نیز راه‌حل‌هایی دارد.

رازداری

دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگی‌های شخصی خود را بیان کنند و از علاقه‌مندی‌های خود صحبت کنند. به طور مثال این‌که "من بافتنی کردن را دوست دارم" یا "دوست دارم هر چند وقت یک‌بار مهمانی بگیرم"، با بیان این مسایل طرف مقابل می‌تواند خود را به خوبی سازگار کند. همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید. این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند. اما به جز اینها، همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آن‌چه که در دوران پیش از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد می‌کند، برخی ناگفته‌ها در زندگی است که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟

 

ناگفتنی های قبل از ازدواج

یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او باید بداند. حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و مرز رازداری تعیین می شود. رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی مشترک امروزتان نرسانند.

این موضوع مصداق این حدیث است: "النجاه فی صدق". اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر است تا این‌که از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع مطرح شود.

 

رازهای بعد از ازدواج

اما درباره رازهای امروز چطور؟ یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند. اما در عین حال، بعد از ازدواج مواردی هست که به زندگی مشترک شما ارتباطی ندارد و می توانید آنها را با همسرتان در میان نگذارید. اختلافاتی که در خانواده پدری شما بروز کرده، چیزی نیست که مستقیما به همسر شما مربوط شود. حرف و حدیث هایی که پشت سر شما گفته می شود، نباید به خانه تان راه پیدا کند و اگر کسی از همسر شما بدگویی کرده، باید رازداری کنید و نگذارید او متوجه شود.

یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند

چشم ها را باز کنید

در زمان نامزدی ممکن است دختر و پسر به دلیل ایجاد وابستگی میان آن‌ها، چشم خود را بر برخی حقایق ببندند. مهم‌ترین راه برای مقابله با وابستگی کوتاه کردن مدت زمان نامزدی و توجه به کیفیت این دوران است تا شناخت واقعی حاصل شود. به طور نمونه می‌توان به جای این که در مدت 6 ماه هفته‌ای یک ساعت به این موضوع اختصاص دهند، زمان به 3 ماه و هفته‌ای دو ساعت یا 45 روز و هفته‌ای 4 ساعت تغییر کند. به صورت فشرده اما به صورت عمیق مطالعات انجام می‌شود و از ایجاد وابستگی نیز جلوگیری می‌شود.

 

در حسرت شهادت

در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است گفتنش هنگام ازدواج مشکل‌ساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی مسائل را بیان نمی‌کنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

رازهای خطرناک قبل از ازدواج

بیماری‌های پنهان شده

مسئله‌ی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدم‌سلامتی خود بیان می‌کنند، می‌توانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئله‌ی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت.

خلق‌وخوی ناگفته

شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد.

جیب‌های خالی

گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانواده‌ی همسر آینده‌شان پنهان می‌کنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق می‌افتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند، سعی می‌کنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش می‌کنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار ‌شود، زندگی‌دچار مشکل خواهد شد.

ناگفته های خطرناک

مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است. ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و... از جمله‌ مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند.

خانه‌ای که بر پایه‌های دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئله‌ای‌ست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدم‌های صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئله‌ی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت.

بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد

مواردی که می توان نگفت

در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از:

اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد.

گناهانی که مرتکب شده اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است.

اختلافات و مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت.

 

در حسرت شهادت

این روزها اخبار تپشی سخت بر قلب و پیکره تهران افکنده است، تهران است وخیابان بهشت مقر شهرداری و شورای شهر تهران و زمانه انتخاب مدیریت شهری. اعضای جدید شورای شهر تهران، طی چند روز آینده ، از میان گزینه‌ها به احتمال زیاد بین محمدباقر قالیباف - شهردار فعلی - و محسن هاشمی - مدیرعامل سابق متروی تهران - یکی را برمی‌گزینند در این گزارش استدلال دو عضو شورا از دو طیف طرفداران این دو نامزد شورای شهر آمده است.


قالیباف امتیاز بالاتری نسبت به هاشمی دارد
قالیباف و هاشمی

مجتبی شاکری دیگر منتخب چهارمین دوره شورای شهر تهران گفت: «حدود 15 نفر برای شهردار آینده تهران مطرح هستند اما در واقع رقابت اصلی میان آقای قالیباف و محسن هاشمی است.»

شاکری در پاسخ به این سوال که کدام یک از این دو نفر برای تصدی شهرداری تهران از سوابق و تجارب مدیریتی بیشتری برخوردار هستند؟، گفت: «اعضای شورا شاخص‌های بیست گانه‌ای را در چهار محور مدیریتی، رویکردی، شخصیتی و اعتقادی و ارزشی طراحی کردند.»

وی ادامه داد: «استمزاجی که ما نسبت به کاندیداهایی که مطرح بودند از جمله این دو نفر داشتیم نشان دهنده فاصله جدی میان آقای قالیباف با سایر کاندیداها است. چرا که کارنامه آقای قالیباف هم به لحاظ شخصیتی و هم به لحاظ مدیریتی که در بخش‌های کلان از جمله نیروی هوایی، نیروی انتظامی و شهرداری تهران سابقه فعالیت داشتند با دیگران قابل قیاس نیست.»

وی افزود: «آقای محسن هاشمی زیرمجموعه یکی از معاونت‌های نُه گانه شهرداری (در بخش مترو) فعالیت کردند و در مدیریت کلان سابقه‌ای ندارند. لذا از این جهت استمزاج اولیه حاکی از امتیاز بالاتر آقای قالیباف نسبت به آقای هاشمی است.»

شاکری درباره انتقاد برخی اعضای شورا به انتخاب مجدد قالیباف به جهت هشت سال شهردار بودن وی و اینکه دارای انگیزه و ایده جدیدی نیست گفت: «به این انتقاد سه پاسخ می‌توان داد. پاسخ اول اینکه آقای هاشمی هشت سال رئیس جمهور بودند و سال 92 مجددا کاندیدای انتخابات شدند و همه اصلاح‌طلبان نیز از ایشان استقبال کردند.»

وی ادامه داد: «پاسخ دوم اینکه برخی از وزرایی که اکنون در دولت آقای روحانی حضور دارند پیش از این سه دوره وزیر بودند، اما اکنون دوباره در مدیریت سطح بالایی قرار گرفتند.»

« آقای قالیباف و محسن هاشمی دوستان دوران جنگ من هستند. محسن هاشمی را با تخضض و نبوغ شان در ساخت موشک سوخت جامد در دوران جنگ و نیاز ضروری‌مان به این تکنولوژِی به خاطر دارم و آقای قالیباف هم در ذهن من همان سپاهی با لباس‌های خاکی است که از خط مقدم جبهه برمی‌گشتند.»

وی افزود: «پاسخ سوم اینکه کدام منع قانونی برای این امر وجود دارد؟ استدلال مهم آقای روحانی برای دفاع از وزرا در مجلس این بود که عنوان می‌کردند اکنون دوره آزمون و خطا نیست و به همین دلیل وزرای باتجربه معرفی کردند. لذا حتی اگر با همین معیار آقای روحانی بخواهیم دست به انتخاب شهردار آینده بزنیم یک شهردار باتجربه و با کارنامه روشن بهتر از فردی است که تجربه‌ای در کارنامه خود ندارد.»

هشت سال برای اداره شهر کافی است

محمد سالاری منتخب چهارمین دوره شورای شهر تهران گفت: «طیف اصولگرای شورا بیشتر به دنبال شهردار شدن آقای قالیباف هستند؛ هرچند گزینه‌های دیگری همچون آقای فتاح، نیکزاد و رستم قاسمی نیز درمیان آنها مطرح است اما گزینه اصلی آنها آقای قالیباف است.»

سالاری

وی ادامه داد: «اما در طیف‌ اصلاح طلب در یک فرایند بررسی چند نفر مطرح شد که در نهایت به 6 گزینه ختم شد که عبارت بودند از آقایان محسن هاشمی، مهرعلیزاده، صفدر حسینی، مصطفی سلیمی، اصغر نصیری و خانم ابتکار که قرار شد برنامه‌های خود را ارائه کنند و پس از بررسی یک نفر از میان آنها به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب شود. پس از بررسی برنامه‌ها کل اصلاح طلبان و اعضای مستقل حاضر در جلسه به محسن هاشمی برای معرفی به شورای شهر تهران رای مثبت دادند.»

سالاری در پاسخ به این سوال که کدام یک از کاندیداهای مطرح برای تصدی شهرداری تهران از سوابق و تجارب مدیریتی بیشتری برخوردار هستند؟، گفت: «آقای دکتر قالیباف هشت سال شهردار تهران بودند و انصافا در زمینه عمرانی کارهای خوبی انجام دادند؛ هرچند در حوزه نرم افزاری و بحث‌های فرهنگی و اجتماعی و بحث داخل محلات کارهای زیادی انجام نشده است اما زحمات ایشان واقعا قابل تقدیر است.»

وی ادامه داد: «اما به نظر ما هشت سال برای اداره شهر کافی است؛ چون وقتی فردی هشت سال شهردار شهری مانند تهران است هرچه ایده و انگیزه داشته از بین رفته و ایده‌های خود را انجام داده است. لذا لازم است فردی شهردار شود که با رویکردی جدید و انگیزه‌های قوی بتواند مواردی که در دوران مدیریت قبلی از آن غفلت شده به سرانجام برساند و البته اینجا بحث ضعف آقای قالیباف مطرح نیست.»

سالاری گفت: «آقای محسن هاشمی یک متخصص در حوزه حمل و نقل ریلی است و دارای کارنامه درخشانی در این حوزه است و مردم هر روز از دستاوردهای ایشان استفاده می‌کنند و در دوران مدیریتی نیز نشان داده با همه شهرداران می‌تواند کار کند و فردی کم حاشیه است.»

 وی ادامه داد: «در بدنه مدیریت شهری و اذهان عمومی نیز به ایشان اقبال خوبی صورت گرفته است. لذا ضمن احترام به آقای دکتر قالیباف با توجه به اینکه ایشان هشت سال شهردار تهران بودند من فکر می‌کنم اگر نیروی جدیدی شهردار تهران شود بهتر است.»

این منتخب چهارمین دوره شورای شهر تهران در پایان تصریح کرد: «در نهایت هر فردی که شهردار شود (چه از طیف اصولگرا و چه از طیف اصلاح طلب) همه ما باید بپذیریم و با ایشان همکاری کنیم و هدف ما خدمت رسانی به مردم باشد.»

به نظر ما هشت سال برای اداره شهر کافی است؛ چون وقتی فردی هشت سال شهردار شهری مانند تهران است هرچه ایده و انگیزه داشته از بین رفته و ایده‌های خود را انجام داده است. لذا لازم است فردی شهردار شود که با رویکردی جدید و انگیزه‌های قوی بتواند مواردی که در دوران مدیریت قبلی از آن غفلت شده به سرانجام برساند

دولت از چه کسی حمایت می کند؟

 مشاور رئیس‌جمهور نیز برخی خبرسازی‌ها در مورد حمایتش از محمدباقر قالیباف را تکذیب کرد و تاکید کرد که سخنان وی تحریف شده است و له و علیه هیچ یک از کاندیداهای شهرداری تهران گفت و گویی انجام نداده است.

اکبر ترکان با بیان اینکه حضور او در جلسه شورای شهر تهران به عنوان رئیس شورای عالی فنی شهرداری تهران بوده است، گفت:« من، قالیباف و محسن هاشمی را از دوران جنگ می شناسم و تصویری که از هر دو دارم به روزهای جنگ برمی‌گردد اما به هیچ وجه در حمایت از آقای قالیباف گفت و گویی نکرده‌ام.»

وی با بیان اینکه انتخاب شهردار تهران جزو اختیارات و حقوق شورای شهر تهران است و نباید یکی از کاندیداها در صدد جلب حمایت دولت باشد، اظهار داشت:«حضور اینجانب در شورای شهر تهران برای تصویب نظام فنی و اجرایی شهرداری تهران بود که از یک سال و نیم پیش من به همراه آقایان حسینی و عطالله هاشمی روی آن کار می‌کردیم.»

ترکان

مشاور رئیس جمهور، افزود:« از آقای چمران خواسته بودیم تا پیش از پایان عمر شورای شهر این موضوع را در دستور کار شورا بگذارندتا با حضور در شورای شهر در مورد این نظام جامع توضیحاتی را ارائه دادیم.»

ترکان تاکید کرد:« بنابراین برخلاف برخی رفتارهای دور از اخلاق برخی رسانه‌ها، حضور من در شورای شهر در مورد تایید و حمایت از آقای قالیباف نبوده است و بحث تصویب نظام فنی و اجرایی شهرداری بوده است . انتخاب شهردار برعهده اعضای شورای شهر است و اینجانب به عنوان یک عضو دولت نه بر له و نه علیه هیچ یک از کاندیداها موضع نمی‌گیرم.»

وی در مورد آشنایی‌اش با قالیباف و محسن هاشمی گفت:« آقای قالیباف و محسن هاشمی دوستان دوران جنگ من هستند. محسن هاشمی را با تخضض و نبوغ شان در ساخت موشک سوخت جامد در دوران جنگ و نیاز ضروری‌مان به این تکنولوژِی به خاطر دارم و آقای قالیباف هم در ذهن من همان سپاهی با لباس‌های خاکی است که از خط مقدم جبهه برمی‌گشتند.»

مشاور رئیس‌جمهور تصریح کرد:« رفاقتم با آقای قالیباف به احترام دوران جنگ است. من قالیبافی که لباس سپاهی و سر و روی خاکی دارد در ذهنم مانده است و آن قالیباف را دوست دارم.»

وی در مورد آشنایی اش با محسن هاشمی هم گفت: «شناختم بامحسن هاشمی هم از روزهای جنگ است. ایشان در پروژه موشکی کار بسیار بزرگی انجام داد و با پیگری و تخصص شان توانستند، ساخت کارخانه موشک های سوخت جامد را با اراده ایشان انجام دادیم .محسن هاشمی فرزند برومند آیت الله هاشمی است و ظرفیت علمی بالایی را در این زمینه دارد.»

در حسرت شهادت