وب سایت عاشورا

نویسندگان
آخرین نظرات

افسران - تمام من در آستانه ی نگاه لطیف تو، تبدیل می شود به تـو...

تنهایی با بی کسی فرق دارد... تنها که باشی شاید در اوج افکار تلخ روزنه ای با بودن کسی گشوده شود... کسی که مثل هیچکس نیست... گاهی حذف آدمهای اطرافت تو را بی کس میکند! و گاهی تنهایت میکند! تنهایی انقدر هم بد نیست گاهی آرام تو را میشکند... خستگی از دنیا را نصیبت میکند اما خوب که می نگرم این ها همه پل میشود به سوی تو... تویی که همه کس می شوی... همه چیز می شوی برای هر دقیقه برای هر ثانیه برای هر دردی دوا می شوی... چقدر خوب است من تو را دارم بانو... می آیم و کنار پنجرهای خسته ی روزگار در میان صحن رویایی تو کبوتر می شوم... پر می گیرم... پروانه می شوم دورت، پر و بال می زنم... شمع می شوم و میسوزم از اشتیاقت... درد میشوم و از انتهای سکوتم فریاد می کشم... خیال میشوم و تو را می خوانم به فریادی... و باز میگردم و دوباره از نو شروع میکنم بودنم را... من در کنار تو آغاز می شوم، پیدا می شوم؛ پنهان میشوم آزاد و رها می شوم... در کنار تو، به خدا میرسم و از خویش می رهم... در کنار تو دارا می شوم و امید می گیرم و زنده می شوم به عشقت... من به خیر و برکت و رحمتی کریمانه چشم می دوزم که، در میان دلشکستگی آرام گرفته؛ من تو را خیال می کنم و تو مرا رها می کنی ...

اصلا تمام من در آستانه ی نگاه لطیف تو، تبدیل می شود به تـــــــــو...


+میروم حرمت تا غروب جمعه بلکه دل آرام گیرد میان نا آرامی...یا علی...


در حسرت شهادت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">